سلام خدمت دوستان عزیز سالیان سفری. اینجانب فرهاد به همراه دوست با مرامم، شایان یه سفر به کیش داشتیم که خیلی  جذابه و خوندنش حوصلتونو سر نمی بره.

سفر به کیش یعنی تجربه استراحت آرام و کاوش در پشت پرده آن


جاتون خالی تابستون رفته بودیم کیش؛ بعد یه مدت کار بدون توقف و تخت گاز پیش روی کردن، دیدیم موتورامون نیاز به سرویس داره و تصمیم گرفتیم یه مسافرت بریم تا از آبندی دربیایم.

طرز برنامه ریزی منو شایان اینطوریه که:

– بریم ماهیگیری

+ بریم سلطان

– بریم دریاچه چیتگر؟؟!

+ نه بریم دریا که ماهیش بیشتره، بریم شمال طبق معمول

– نه، بریم کیش اینبار

+حله

و با همین فرمون سه روز بعدش کیش بودیم! یه دوست قدیمی در هتل ویدا داشتیم که توضیحاتی از این هتل پنج ستاره به ما داده بود و مارو قانع کرد که هتل ویدارو انتخاب کنیم. یه هتل نوساز که نظافتش با دقت انجام میشه و اتاقای دلنشینی داره که بعنوان یه هتل ۵ستاره انتخاب خوبیه. اگه هنوزم بین هتل ویدا و هتل های پنج ستاره دیگه شک دارید، می تونید تفاوت هاشون رو از صفحه زیر ببینید.

تفاوت هتل پنج ستاره ویدا با هتل های پنج ستاره کیش

اولین مسئله ای که به محض ورود باهاش برخورد کردیم، رطوبت و گرما بود. خب تو تابستون اونم یه جزیره که از همه طرف دریا محاصرش کرده، میخای رطوبت نداشته باشه؟؟ البته به این قسمتش اصلا فکر نکرده بودیما، چون هدفمون فقط ماهیگیری بود که یهو تو راه یادمون افتاد که این موقع هوا گرمو مرطوبه.

مشکلی نبود چون همه برنامه های روزمونو کنسل کردیمو تصمیم گرفتیم که شبا بریم ماهیگیری و روزا بخوابیم که به نظرم اینجور سفر به کیش کردن هم خیلی خوش میگذره.

یه نکته رو یادم رفت بهتون بگم، تازه یادم اومد…

“کارت هدیه پارسیان” گامی برخلاف جهت به جلو

تو سالن CIP بودیم که اعلام شد از طرف منطقه کیش به هر نفر کارت هدیه صدو پنجاه تومانی می دن. فقط یادشون رفته بود بگن که هرجا رفتین حتما پول به اندازه کافی ببرید و رو این کارت حساب نکنید، چون درست حسابی کار نمیکنه.

هیچ فروشگاه درست و حسابی ای کارت خوان پارسیان نداره، حتی خود خودپرداز پارسیان هم این کارتو نقد نمیکنه (خودش با خودش قهره اونوقت میخوای بقیه آدم حسابش کنن؟)

رسیدیم هتل ویدا

بعد این اتفاق ها به هتل ویدا رسیدیم؛ از اینجا بود که سفر خوبمون شروع شد، چون هتل تو مسافرت خیلی مسئله مهمیه، ینی همه چیز بد باشه ولی هتلت راحت و تمیزو آروم باشه.

من و شایان برای دوچیز سفر به کیش رو انتخاب کردیم، یکی ماهیگیری، یکی هم استراحت. به خاطر همین طبق قراردادمون روزا استراحت می کردیم، شبا ماهیگیری می رفتیم.

سفر به کیش و فرهنگی متفاوت

خوش آمد گویی دوستامون با یه روش باحالی بود،”سلام چرا تو این گرما کیش اومدین؟”

در جریان باشید که شهرهای جنوبی ایران همه مغازه ها و تاکسی هاش کولر دارنو کولراشونم همیشه روشنه؛ فقط یادتون باشه که طبق تجربه من اکثر رستورانا خیلی دما رو خنک نگه نمیدارن، حالا برای سرد شدنه غذاس یا چیز دیگه رو نمیدونم، برای مثال دمای رستوران البیک در شب برای من زیاد بود و دائم عرق صورتمو داشتم خشک می کردم. که این مسئله خیلی اذیتم می کرد.

راستی برام خیلی عجیب بود که رستوران البیک چرا میگو نداشت…!!

مردم شهرهای توریستی مثل کیش بر خلاف شهرهایی که اسمشونو نمیبرم، سرتاپاتونو مثل اسکنر نگاه نمیکنن و با حضور مسافرا و چهره های غریبه عادت دارن، یاد یه خاطره افتادم یه بار در شهر غریبی که میزبانمم یه پسر هم سن و سال خودم بود بیرون رفتیم، چه مرد چه زن از کنار ما که رد میشدن سرتاپای هردومونو چندین بار با نگاهاشون می خوردن اما تو کیش رفتار مردمش عالیه و به شخصه هر جا که رفتیم مورد استقبال مردم و به خصوص فروشنده ها قرار می گرفتیم.

صحبت از فروشنده شد، بهتون پیشنهاد می کنم حتما به فروشگاه پاندا تو کیش سربزنید فقط یادتون باشه که شعبه ۲ برید، چون یک فروشگاه بزرگ همه منظورست و از لباس تا لوازم برقی و جکوزی بادی و خوردنی رو می تونید با قیمتهای عالی بخرید. یجوریکه من بدم میاد تو سفر خرید کنم تا بارم سنگین نشه، انقد خرید کردم که بخاطرش مجبور شدم کوله پشتی هم بخرم چون خریدهام زیاد بود.

اینو حواستون باشه چون کیش منطقه آزاد هستش و به اجناس وارداتی هزینه گمرکی نمی خوره و خوراکیا و نوشیدنیای خارجی با قیمت کمتر از نوشیدنیای ایرانی در دسترسه.

در فروشگاه های کیش هر سوالی داشتین می تونید بدون استرس از کارمنداش بپرسین، خیلی با حوصله جواب میدن و راهنماییتون میکنن. یه بار می خواستم کفش بخرم، یه نوجوون قد بلندی بود که خیلی بهم کمک کرد جوریکه می خواستم برای مدیریت فروشگاه ازش تعریف کنم و تشکر کنم، آخه هر کفشی که اندازم نبود و نمیذاشت که خودم سرجاش بذارم، خودش جابجا می کرد و سایز بعدیو برام میاورد و….

سری بعد یادم باشه از اینجور آدما عکس درست حسابی بگیرم و به اشتراک بذارم که شاید برای آینده شغلیشون خوب باشه.

کیش تفریحای هیجان انگیز زیادی داره ولی از اونجایی که من خیلی گرمایی هستم، از خیر خیلیاشون گذشتم، مثلا قایق سواری و غواصی خیلی حال میده ولی من ترجیح میدم اونا رو به صورت فیلم مستند ببینم تا اینکه خودم انجامشون بدم.

دوستام خیلی از پارک آبی تعریف کردن ولی من همون استخر هتل رو ترجیح میدم تا پارک آبی روباز.

گشت و گذار به سبک خودمون در جزیره کیش

کیش برای گشت و گذار عالیه. منظورم از گشت و گذار، گشتن تو مرکز خرید و تفریحای دریاییش نیست، منظورم مناظر و طبیعت کیشه. جاهای بکر و زیبای زیاد داره مثل همین شهر سوخته، ولی طبق معمول متوجه می شیم که هیچ تلاشی برای محافظت و تبلیغش نمی کنن در صورتی که توریسم یکی از بهترین منابع درآمدی دنیاست…حالا ادامش ندیم.

یه نکته دیگه هم بگم براتون که ربطی به موضوعم نداره، اگه براتون سوال شده چرا از هتلمون عکس گرفتم ولی از مناظر مورد بحثمون عکس ندارم باید خدمتتون عرض کنم که:

به محض اینکه دوربینو میاوردم بیرون، داخلو بیرونشو بخار می گیرفت که ترجیح میدادم روی دوربین سه چهار میلیونی این حرکتو تست نکنم که اگه صبر کنیم ز غوره حلوا میسازه و بخاراش آیا بعدا میره یا نه؟

خیلی شیک و مجلسی داخل کیفش نگهش داشتیم که دچار بلایای طبیعی نشه.

سردردی برای دردسرهای سکونت در کیش

کیش هم مثل شهرهای دیگه بالاشهرو پایین شهر داره ولی تو بالاشهرش خونه های نوساز و لاکچری رو می بینید اما پایین شهرش همه بومی هستن و محله های قدیمی رو می بینی.

اگه ماهیگیری خواستین برین، به سمت بازار عرب ها برید، بازار ماهی معروف و قدیمی؛ ما برا ماهیگیری اونجا می رفتیم ولی متاسفانه اونوقت داشتن تخریبش می کردن و اطلاعی ندارم چه خوابی براش دیدن و کجا منتقلش کردن ولی الان چیزی به اسم بازار ماهی ها اونجا نیست.

خب داشتم از خانه های کیش می گفتم، تو گردشمون در مناطق قدیمی سفر به کیش، بافت محلی و سنتی رو هم دیدیم که به قول من “جایییه که همه چیز عادیه” ، چون ماشین های مدل بالا و سالن مد جاشون رو به آدمای خونگرم و ماشین های معمولی میدن.

تا اونجایی که تو سفر به کیش فهمیدم، مردم کیش روحیه خیلی شادی ندارن چون هم روزا از گرما بیرون نمیرن، هم تفریحاتشون ارزون نیست؛ از هرکی هم پرسیدم که سرگرمیتون اینجا چیه؟ گفت سرگرمی خاصی نداریم و یه جورایی اینجا برای افرادی که آرامش و سکوت رو دوست دارن بهترین جاست ولی آخه تا کی آرامش؟

اینجا خوبه ها!! خب شمال ایران هم با همین شرایط می تونید به سر ببرید اما کیش جایی به اسم ترافیک نداره ولی شمال ایران در تعطیلاتش “در رو که باز میکنی دو سه تا مسافر میوفته تو خونتون” و خیابوناشم که ترافیک زده میشه.

من از ماهیگیریامون زیاد نگفتم فقط آدرس دادم که کجا برید، ایشالله تو سفرنامه های بعدی خیلی شیک آدرس میدم که کجا برید بیشتر حالشو ببرید. اما تو این سفرنامه سفر به کیش یه سری شکایتا نوشتم که امیدوارم بعدا درست بشه…

توقعی که شاید زیاده ولی تازه کمم هست

یه سری غرغر دارم که این جا براتون می نویسم که البته همه جا صدق می کنه و هست ولی در این سفر به کیش دوباره به چشمم خورد.

– با سلام به مدیریت محترم هواپیمایی کیش! داداش وقتی هواپیما راه میفته و دود مشکوکی از تهویه هوا در نور نارنجی بالای صندلی ها راه میفته، از نظر منه مسافر ساده، از دو حالت خارج نیست:

۱- یا یه دی جی می خواین بیارید برنامه برامون اجرا کنه

۲- یا خون آشامی چیزی میخواد بیاد و می خواین فیلم ترسناک درست کنید.

به جای اینکه خدمه به روی خودشون نیارن، یه توضیح مختصر بدن بد نیست، نه اینکه بعد اینکه رسیدیم و بلند شدیم خدمه ها بگن چیزی نبود، بخار بود…

اما یه جمله توضیح مختصر همون لحظه اول، گلوی خدمه رو آزار نمیداد “مسافرین محترم این بخاره که مشاهده می کنید، ^_^لطفا سکته نزنید”

– ریختن زباله در ظرف های زباله کار سختی نیست و در عجبم افرادی هستند که چند دهه از عمرشان گذشته و هنوز آتو آشغال خوردنی هایشان را در خیابان و ساحل می ریزند. این موضوع داخل هواپیما هم مشاهده میشه، بعد از پیاده شدن به نظر میرسه این هواپیما چندین سفر با سرو غذا داشته و نظافت انجام نداده در صورتی که حین سوار شدن می بینید که هواپیما کاملا تمیزه.

– بیبینید اینکه دوست دارید شیک باشید و شاد بپوشید خیلی عالیه ها! منم وقتی دورو برمو می بینم که همه خوشتیپن و خوشگلن لذت می برم ولی صبح که از اتاقتون میاین رستوران هتل صبحانه بخورید، عینک آفتابی رو سرتون نذارید، زیاد جالب نیست.

– چه در هتل یا رستوران یا حتی عابربانک ها باید قبل از رسیدن نوبتتون تصمیم گرفته باشید که می خواین چه کاری انجام بدید، مثلا من فلان غذارو انتخاب کردم، حالا برم صندوق که سفارشش بدم، نه اینکه با هیکلی به پهنای بوئینگ هفتصد و چهل و هفت فضای جلوی سه دیس غذارو اشغال کنید و تازه شروع به فکر کردن کنید و یا اینکه بدتر از اون دلبندانتان را صدا کنید و بگید “فلانیییییییییییییییی… تو چی می خوری؟”.

یا همین عابربانک: اگه رمزتان یا شماره کارت مقصد، داخل کیف یا گوشیتونه، قبل اینکه نوبتتون شد پیداش کنید، نه اینکه وقتی نوبتتون شد تازه کیفتونو خالی کنید و دنبالش بگردین؛ گیت فرودگاه که نیست.